روز نوشته‌های من

سه شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۹، ۱۰:۰۱ ب.ظ

نفر دوم المپیاد ریاضی

از بچگی اینقد متواضع بودم...

یادمه سال اول راهنمایی، توی المپیاد ریاضی، توی مدرسه‌مون دوم شدم!!!

بعد چند تا از بچه‌ها اومدن ازم پرسیدن می‌دونی کی دوم شده؟؟؟؟

منم برگشتم گفتم، حتما یه بنده خدایی دوم شده دیگه!

نمی‌خواستم بگم من دوم شدم!!!

اینقد متواضع بودم من!!!

۱۲ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۰۱
.
سه شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۹، ۰۸:۵۰ ب.ظ

بهترین قرنطینه قرن

خوش‌شانس فقط یکی از بچه‌های فامیل ما...

اوایل اسفند ازدواج کرد...

بعد بخاطر کرونا، کارش تعطیل شد...

نامزدش هم که همه‌ش خونه‌ست... اینم همه‌ش خونه نامزدش!

نشسته داره واسه کنکور ارشدم می‌خونه!

بهترین قرنطینه قرن رو داره این بشر! یعنی کرونا فرصت نهایت استفاده از همه چیز رو با هم بهش داد!

۱۲ فروردين ۹۹ ، ۲۰:۵۰
.
جمعه, ۸ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۳۹ ب.ظ

پیشنهاد بررسی

فوکا به نظرم (کوتاه مدت) سهم خوبیه... 
میشه این چند روز بررسیش کرد.
به نظرم باید آخرای اصلاحش باشه.

۰۸ فروردين ۹۹ ، ۲۳:۳۹
.
پنجشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۹، ۱۰:۵۸ ب.ظ

اظهار فضل

دوس دارم با یکی حرف بزنم...

نمی‌دونم درباره چی!... فقط دوس دارم حرف بزنم...

شاید یه دلیلش اینه که کلا ما ایرانیا دوس داریم درباره هرچیزی اظهار فضل کنیم!

یعنی یه نفر یه چیزی بگه، بعد ما درباره‌ش نظر بدیم... بریم توی فاز سخنرانی...

واقعا الان نیاز دارم! خیلی وقته موندم توی خونه و نتونستم دوستان رو مستفیض کنم!

۰۷ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۵۸
.
پنجشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۹، ۰۶:۱۹ ب.ظ

برای اولین بار توی عمرم

در ادامه پست قبلی...
برای اولین بار توی عمرم، پاکت پفک رو با مایع ظرفشویی حسابی شستم... و با آب داغ، آب کشیدم! امیدوارم آخرین باری باشه که پفک رو ضدعفونی می‌کنم.
ان‌شاالله سال‌های سال پفک و هله هوله بخوریم ولی دیگه هیچ وقت مجبور نشیم ضدعفونیش کنیم...

۰۷ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۱۹
.
پنجشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۹، ۰۶:۱۷ ب.ظ

ایام کرونایی

دیروز غروب رفتم خرید (توی این ایام کرونایی، مسئول خرید خونه منم!)...

از خرید برگشتم، گوشیم رو گذاشتم روی یه کاغذ، روی میز...
همین الان رفتم ضدعفونیش کردم... از دیروز تا الان بهش دست نزده بودم... نزدیک 24 ساعت... 

۰۷ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۱۷
.
چهارشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۹، ۰۹:۲۴ ق.ظ

امروز که فعلا خوبه

دیروز اولین روز بازار بود...

برای من نه بد و نه خیلی خوب...

اواسط اسفند وضعیت بازار بد شد و تا حدودی همچنان ادامه داره...

خدا رو شکر توی همون شرایط هم + بودم... ولی احتمالا خیلیا بدبخت شدن!

یه نکته مثبت پرتفوی من این بود که حسابی متنوع بود... بخاطر همین خیلی ضرر نکردم.

یادم باشه هیچ وقت تک سهم نباشم!

امروز که فعلا خوبه... اما هنوز بازار به آرامش و ثبات قبل برنگشته... انگار ترس هنوز توی دلشه ولی سعی می‌کنه خودشو آروم نشون بده!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پ.ن (بعد از پایان بازار):

خدا رو شکر امروز بازار خیلی خوب بود...

امیدوارم سال 99 برای همه آدم‌های دنیا، بخصوص همه آدم‌های خوب، سبز سبز باشه... سبز سیدی!

۰۶ فروردين ۹۹ ، ۰۹:۲۴
.
يكشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۹، ۰۳:۱۱ ب.ظ

ما اون آدم رو کُشتیم

"از خواب بیدار شدم... انگار که عصر بود... انگار یه نفر توی حیاط بود... احساس می‌کنم از پشت پرده دیدمش... ترسیده بودم...

کسی خونه نبود...

زنگ زدم به داداشم....

تصویر بعدی که یادمه اینه که ما اون آدم رو کُشتیم...

نمی‌خواستیم بکشیم... ولی فکر کنم زیادی زدیمش... انگار آخرین ضربه‌ها رو خودم زدم...

و تصویر بعدی که یادمه، یک عالمه پلیس و ماشین پلیس توی کوچه‌مونه..."

...

با وحشت از خواب پریدم... ساعت بین 6 تا 7 صبح بود... اونقد ذهنم بهم ریخته بود که دقیقا ساعت رو یادم نیست...

سریع با همون چشم‌هایی که به زور باز نگه‌شون داشته بودم، سرچ کردم ببینم تعبیر کشتن آدم در خواب چیه!

زمانی که شما در خواب می بینید که در حال کشتن کسی هستید و یا قصد قتل کسی را دارید نشانه عصبانیت و خشم سرکوب شده شما است. ممکن است این حس ناشی از فشار کاری و یا مشکلات خانوادگی یا حتی اجتماعی باشد ولی هر چیزی که هست، روح شما را تحت فشار قرار داده است.

منبع: pamuh.com

واقعیتش من چند وقتیه خیلی عصبانی و ناراحتم... بخاطر بدی آدم‌ها... بخاطر بی‌عدالتی که توی این مملکت وجود داره...

دیشب با ناراحتی، و بغض و گریه خوابیدم... و این خواب وحشتناک رو دیدم...

امیدوارم خیلی زود بی‌عدالتی‌ها تموم بشه و آدم‌ها دوباره با هم خوب بشن.

امیدوارم هر کسی، هر مشکلی که داره، خیلی زود مشکلش حل شه.

۰۳ فروردين ۹۹ ، ۱۵:۱۱
.
يكشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۹، ۰۲:۰۶ ق.ظ

نفرین

آدمایی که با نامردی تمام، در حقم بدی کردن رو هیچ وقت نمی‌بخشم (تمام موارد کاری بوده!)... ان‌شاالله عزیزانشون کرونا بگیرن و بمیرن... ان‌شاالله همونطور که غصه اومد توی دل من، هزار برابرش داغ بیاد توی دلشون. بخصوص اون آقای محمدی نامرد... که هنوز دارم از نامردیش ضرر می‌کنم. امیدوارم اول داغ ببینی و بعدشم خودت بمیری!

۰۳ فروردين ۹۹ ، ۰۲:۰۶
.
جمعه, ۱ فروردين ۱۳۹۹، ۰۷:۵۵ ب.ظ

ریسپانسیو

توی طراحی سایت یه اصطلاحی هست به اسم ریسپانسیو (واکنش‌گرا).

سایتی که ریسپانسیوه، با هر دیوایسی که مشاهده‌ش کنی، به خوبی نشون داده میشه؛ اسکرول افقی نمی‌شه... فونت‌ها ریز و ناخوانا نمی‌شه و...
قالب‌های وبلاگ، اگه نگم همه، اکثرا ریسپانسیو نیستن. و این خیلی بده. چون باعث میشه توی گوشی و تبلت، سایت درست نشون داده نشه و کاربر اذیت بشه.
اینقدی که برنامه‌نویسی بلد بودم، قالب وبلاگم رو ریسپانسیو کردم.
توی اولین فرصت، کدها و نحوه قرار دادنشون توی قالب رو میزارم اینجا که اگه کسی خواست استفاده کنه.

 

کدهای مورد نیاز برای ریسپانسیو کردن قالب:

1. فایل ساختار

2. فایل css

 

این کدها باید در مسیر زیر قرار بگیرن:
پنل مدیریت > قالب

1. ویرایش ساختار قالب فعلی
کدهای "فایل ساختار" باید جایگزین کدهای موجود بشه. (همه کدهای قبلی باید حذف بشه)
کلیک روی دکمه "ذخیره"

2. ویرایش css قالب فعلی
کدهای "فایل css" در انتهای کدهای موجود قرار بگیره. می‌تونید ctrl+End بزنید تا برین انتهای کد. بعد کدها رو اونجا copy/paste کنید.
کلیک روی دکمه "ذخیره"

نکته:
* اگه با کلیک روی فایل‌های "css" و "ساختار"، فایل‌ها باز نشدن، روی لینک هر کدام راست کلیک کرده و "Open link in new tab" رو انتخاب کنید.
* قبل تغییرات حتما یه بک آپ گرفته بشه.
* این کدها روی قالب "ترسیم" اعمال شده و روی سایر قالب‌ها تست نشده.

۰۱ فروردين ۹۹ ، ۱۹:۵۵
.